سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دنیای سیاه من

نمی دانم چه باید کرد؟

بمانم یا که بگریزم؟

اگر خواهم بمانم با تو،می بازم جوانی را...

و گر خواهم که بگریزم،چه سازم زندگانی را؟

گریزان بودن از یک سو،غم فرزندم از یک سو...

کجا باید کنم فریاد،این درد نهانی را؟

نمی دانم چه باید کرد؟

بمانم یا که بگریزم؟

اگر خواهم بمانم با تو،این را دل نمی خواهد

گریز از خانه را هم یار پا در گل نمی خواهد

تو عاقل یا که من،دیوانه من یا تو،به هر حالی

عذاب صحبت عاقل را دیوانه نمی خواهد.

نمی دانم چه باید کرد؟

بمانم یا که بگریزم؟

اگر خواهم بمانم با تو،کارم روز و شب جنگست

و گر بگریزم از تو،پیش پایم کوهی از سنگست...

نخواندی نغمه با ساز من و بی پرده می گویم:

صدای ضربه قلب من و تو ناهماهنگست....

نمی دانم چه باید کرد؟

نمی دانم چه باید کرد؟


نوشته شده در شنبه 89/6/6 ساعت 3:43 عصر توسط فراموش شده| نظرات ( )


آخرین مطالب
» سلام........خداحافظ
کاش
دلتنگی
دل تنگ
چه زیباست
مرغ دلم گشت هواگیر
برای تو
اه
ای کاش
هنوزم تو هستی
دوست دارم چقدر
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com